انسان شناسي سايکولوژيست ها (12): ويکتور فرانکل
فرانكل تحت تأثير مباني فلسفه وجودي، اصالت را به وجود انسان داده و معتقد است ماهيت هر انساني به دست خودش ساخته ميشود. انسان همانند اشياي ديگر نيست كه هيچ اختياري از خود نداشته باشد، بلكه ويژگيها و تواناييهايي دارد كه ميتواند جوهره وجودي خويش را با وجود تمام محدوديتهاي محيطي و موهبتي شكل دهد.
تصويري كه فرانكل از ماهيت انسان ارائه ميدهد تصويري است سه بعدي. او برخلاف روانشناسان ديگر كه وجود انسان را متشكل از دو بعد بدن و روان ميدانند، معتقد است انسان را بايد در سه بعد جسم، روان و روح مطالعه كرد. وي متأثر از فرهنگ پوزيتويستي عصر خود كه «روان» را بر اساس معيارهاي تجربي بررسي ميكنند، ابتدا انسان را به دو بخش جسماني و غير جسماني و سپس بخش جسماني را به دو بعد بدني (تني) و رواني تقسيم ميكند و بخش غير جسماني را «روح» مينامد. از اين منظر، انسانيت انسان، حول محور هستهاي به نام «روح» بنا شده كه روكشي رواني ـ فيزيكي (رواني ـ تني) دارد (انسان در جستجوي معناي غايي، ترجمه احمد صبوري و عباس شميم، ص26)
پ.ن:
فرانکل قائل به فطرت و خلقت اوليه انسان نيست و با پذيرش وجودگرايي (اگزيستانسياليسم) دين را نفي نموده است. همچنين، وي با رد يکپارچه بودن وجود انسان، قائل به ماهيت سه گانه براي او است و آلوده به شرک انسان شناختي است (تثليث جسم، روان، روح).
انسان شناسي تثيليثي فرانکل (تلقي سه بخشي از انسان - ديني، جسمي، رواني)
تثليث فرانکل (تثليث انسان شناختي و سه پاره دانستن انسان)
درباره این سایت